علیا ماجد المهدی دختر عریان در فصل بهار عربی

علیا ماجد المهدی دختر عریان در فصل بهار عربی

جوانان عرب هنگام که به سرکها و خیابانها آمدند به تنها چیزی که می اندیشیدند آزادی و حقوق شهروندیشان به عنوان انسانهای قرن ۲۱ بود٬ عوامل دیگر را نیز نباید نادیده گرفت٬ ستم و رخت بر بستن عدالت ٬فساد حكومت و حكومت كنندگان، طبقه اي شدن جامعه و جداي اش از طبقه ممتاز و تبديل جامعه به اكثريت پائين دست و اقليت بالادست و دست باز داشتن اقلیت فرادست در استفاده از منافع و امكانات جامعه ده ها موارد دیگر که باعث شد تا فصل تازه ی در جغرافیای عرب پدیدار گردد و (بهار عربی ) را در ادبیات سیاسی و اجتماعی جهان رایج سازد.

سوال که اینجا مطرح میشود اینست آیا واقعن این نسیم بهاری توانسته است تا فضای را ایجاد کند که مجال برای گلهای نشگفته ی بدهد تا در این گلستان با رنگ و بوی خودش رشد و نمو کنند؟ به نظر من پاسخ این سوال را علیا ماجد دختر بیست ساله وبلاگ نویس و دانشجوی “رشته علوم ارتباطات در قاهره مصر" با گذشتن عکس عریان از خودش در ویبلاگ که خود مدیریت میکند به خوبی داده است.

علیا ماجد المهدی از جمله جوانان مصری بود که در فروپاشی و سقوط حکومت حسنی مبارک در حد توانش نقش بازی کرده بود٬ حال سرخورده و نگران از آینده - آینده که بنیادگرایان اسلامی (اخوان المسلمین ) برای او و برای هزاران زن و دختر مصری رقم خواهد زد٬ آرمانها و آروزی های که نتنها بر آورده نشد بلکه آن آزادی نسبی که داشتند را نیز از دست داده مینگرند و حال ٬در واکنش به این سرخوردگی راه دیگری را برای مبارزه آغاز کرده است٬ راهی که حتی سکولارهای مصری را نیز به واکنش منفی واداشته است٬ و این حرکت رانفی میکنند .ویلاگ علیا با بیش از یک میلیون بازدید کننده در روز و هزارن کامنت که اکثریت آنان (مردها ) با این حرکت موافق نبوده اند و تعداد هم که حرکت علیا ماجد را ستایش کرده اند اکثرن زنان و دختران اند ٬ با شکستن رکورد پربیننده ترین ویبلاگ در جهان این رکورد را به نام خود ثبت کرد٬ خبر انتشار عکس برهنه ی این ویبلاگ نویس جوان در زمان بسیار اندک قصه و نقل هر مجلس در سراسر جهان عرب شد و با کمک رسانه های جهانی این خبر به سراسر جهان منتشر گردید.

آیا این گونه اعتراض در جغرافیای عرب و جهان اسلام پذیرفتنی است؟ به تصور من بهترین جواب همان واکنش گروهای اسلامی که خواهان حد شرعی برای علیا ماجد شده اند میتواند باشد.

علیا ماجد در ویبلاگ مشترک با دوست پسرش شعار را گذاشته است که نگاه هر بیننده را به خود جلب میکند «آزادی دادنی نیست بلکه گرفتنی است» و «مصر نه عربی است نه اسلامی، فقط مصری است.»

و این عید خونین از آن رویایی شیرین آغاز یافت

و این عید خونین از آن رویایی شیرین آغاز یافت

بار دیگر عید، این فرخنده ترین و سرخ ترین جشن برای یک چهارم جمعیت کره زمین از راه رسید.

قربان و قربانی که لذت بخش ترین و رنگین ترین بخش از این مناسک است، معامله یست میان عبد و معبود، بنده میخواهد در این آزمونگاه بنده گی اش را به نمایش بگذارد٬ و خدا، خدا بودن اش را به تماشا بنشاند.

بنده میخواهد بر یگانه بودن او (الله)  شهادت بدهد "لا شریک لک لبیک" و خدا از شنیدن این ندا ها در خلقت این مخلوق بر خویشتن احسن بگوید.

خداوند بندگانش را به سوی خود فرا خوانده است و بندگان در پاسخ به این فراخوان با شعار« لبیک اللهم لبیک »  به سوی او شتابانند.

میشتباند تا خود نباشند، خود نبینند و خود ندانند، هیچ باشند و جز او (الله ) هیچ نگویند و هیچ ندانند و تکیه کنند بر حکمت او، حکمت که بریدن و ریختن و سر خ کردن زمین و آخرین نفس‌های دلخراش، برای جاندادن، و دلخراش ترین صحنه‌های دست و پا زدن ها.

و حکمت او در خواب ابراهیم - خلیل اش ، جاری شد و امروز پس از قرن‌ها امتداد یافت و ساری گشت.

ابراهیم : پسرم برخیز که خداوند " آن بخشنده مهربان " خواسته است تا تورا در پیش گاه اش قربانی کنم ، دشنه و شاه رگ ، کارت و گلوی اسماعیل و ایمان ابراهیم خلیل، برای این آزمون بزرگ آماده گشت ،  آزمون یست بس دشوار! ، گویند دشنه، شاه رگ اسماعیل را نمی برد و خداوند گوسفندی را برای قربانی در کنار او قرار میدهد تا گلویش بریده شود تا ابراهیم قربانی را انجام داده باشد و خداوند به قربانی اش رسیده باشد، و این عملیه را گویند حکمت ، حکمت که  فرض و واجب میگردد برای بندگان با ایمانش، تا سالانه و در چنین روزی‌ با ذبح کردن و گردن زدن این حیوانات اهلی و ریختن میلیون ها لیتر خون در روی زمین باعث خوشنودی الله شوند و تقرب پیدا کنند و تقوا و ایمان شان را در محضر او (الله) به نمایش بگذارند.

این سنت (دشنه و شاه رگ) از گلوی انسان آغاز یافت و با گلوی انسانها و حیوانات تداوم پیدا کرد و ایمانداران با ایمان تر از ابراهیم و اسماعیل در چهار سوی جهان مخصوصاً افغانستان، امروز آن عمل خونین را که طی یک فرایند حکمتی نتوانستند به انجام برسانند به نکته آغازین اش بر گرداندند و به انجام رساندند و میرسانند! و میرسانند !و دیگر هیچ حکمتی در کار نیست! تا جلوی این خون  ریختن ها و گردن زدن ها  به «نام و بخاطر رضایی او » متوقف گردد.